کوریون

ساخت وبلاگ

امکانات وب

نیمکت ها آدم را می کشد، این چیزها را یک روز، برای پسرم خواهم گفت کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 18:15

بعد خب من هم که صراحتِ ویرونی دارم، دنبال بهونه ام، کنار جوبی، زیر پلی، توی اتاق خونۀ تاریکی جایی دارم نفله میکنم خودمُ، بیهوش و بی خبر و بی دونستن، بعد یادت میافته اون روز، که من چقدر خوب، چه اندازه دلتنگ کننده بودم، و چقدر اون خنده ها، بهم نمی اومد کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 18:15

احتمالا از اون دسته آدم هایی بود که برات می مردند و احیانا از اون هایی بودی که مرگ آدم ها رو باور نمی کنند کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 18:15

چشم هاش یجوری بود که اگه بغل انگشت شستتُ می شد بکشی روش، صدای ملامین شسته میداد کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 18:15

لافر کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 18:15

واسم یه عکس فرستاده، مثل به نماز ایستاده های اهل تسنّن؛ ایستاده کنار نامجو، زیرش نوشته اینُ یادته؟ اون جملۀ اون روزهامُ نوشته، یدونه از این دو نقطه پرانتزها هم گذاشته تهش، گشتم دنبال عکس های ایسنا، آرشیو اون سال ها که هنوز ایران بود، اون روزها که سطل آشغال آتیش میزدیم و شلوار آبی نفتی پامون بود، با رکابی سفیدِ چرک، وی نشون میدادیم با انگشت، پیدا نکردمش، تاریخ به خودش دست میبره گاهی، گاهی تعمدا انکارت میکنه؛ بیشتر از چیزی که از توان خودت بر میاد، نوشتم یادته بوفۀ هنرُ؟ چی بود اسمش؟ خبر داری ازش؟ آرومم نکرد چیزی که نوشته بودم براش، یه حال غریبِ در دنیای تو ساعت چند است؛ ریخته بود تو سفیدی ایمیل، بک اسپیس زدم، حال و احوال کردم، پرسیدم کجاست، چیکار میکنه این روزها یا یه چیزهایی شبیه همین مراوده ها، دوباره پاکش کردم، مثل موسای پشتِ رود موندۀ عصا گم کرده، کف دستمُ گذاشتم پشت گردنم و زل زدم به عکس، غصه ام شد از این همه بی ربطی، از این که این همه حرف ندارم برای زدن، زحمتِ نوستالژی رو باید انداخت گردن خودش، با گوشی یه عکس تار گرفتم، یه امریکن شات از دماوند، نوشتم اینجا انگار، تو کورۀ آجرپزی دار کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 18:15

کیندر کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 28 دی 1395 ساعت: 10:45

مردت اونی بود که وقتی تنش بوی سیگار ارزون قیمت میداد، ازت خجالت نمی کشید کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 28 دی 1395 ساعت: 10:45

کار من و تو، از دق کردن جمعه ها گذشته کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 1:46

فرشتۀ نجات و نیمۀ گمشده و شوالیه های کفش تک سایز بدستِ قصه هاتونُ بذارین کنار، بیفتین دنبال برّه ها اگه گرگ نیستین، دست از سر قناری ها وردارین اگه اون همه سلّاخین؛ که اونطوری دریده نشین، که اینطوری زار نزنین کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 1:46

«وای مستر اندرسون؟ وای؟» کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 1:46

و البته که دوست داشتن های من هرگز، برای خوب بودن هیچ چیزی کافی نبود کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 1:46

هولولنز کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 1:46

به تغییر این روزها ایمان دارم، به این که این بی رنگیِ عنق افتاده روی روزها را جایی تلافی میکنم، جایی که دور نیست، دیر نیست، تقاص سختی ندارد اما، سکوت بلندی دارد، خیلی ها، دقیقا و موکدا خیلی ها، لیاقت خیلی چیزها را ندارند و من در طبقه بندی آدم های احمق، موکدا و دقیقا جزو آن دسته احمق هایی قرار می گیرم که لازم می دانند بارها و بارها و بارها، این اصل ساده را، به خودشان ثابت کنند کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 1:46

مهم ترین بخش زندگی من، اون بخشی از زندگیمه که هیچ اهمیتی نداره؛ منظورم بیدار شدنه، غمگین ترین بخش زندگی من هم اون بخشی از زندگیمه که هیچ ضرری برام نداره؛ منظورم خوابیدنه، بین این غم همیشگی و اون استیصال هر روزه، یه آدمم که فقط راه میره، گاهی هندزفریشُ در میاره و آدرس هارو اشتباه میده، گاهی یه کافۀ خوب میبینه و سرک میکشه فقط، بیشتر از این نیستم، بیشتر از این هم نمیخوام باشم کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 1:46

من یه جور سکوت هم دارم که اسمشُ میذارم سکوت، توقع داشتی اسمشُ بذارم مخلوط کن؟ اصلا چرا باید واسه چیزی که یه اسمی روشه اسم میذاشتم؟ حالا اسم هم که نه اما صفتش میشه سیلی، یعنی اینطوری باید شروع میکردم که من یه جور سکوت هم دارم که اسمشُ میذارم سکوتِ سیلی، یا شاید هم مضافش میشه سیلی، سکوت سیلی سیلی است؟ آم.. هم آره هم نه، الان نمی تونم تصمیم بگیرم که سیلی صفتشه یا مضافش، همیشه از زبان فارسی متنفر بودم، دلیلی نداره که آدم یاد بگیره چطور، اون چیزی که داره مصرفش میکنه رو، همونطوری مصرف کنه؛ خیلی بی مصرفه بنظرم، مثل همین سکوت سیلی، ساکت میشم که خوابونده باشم زیر گوشت، دلم نمیاد، واقعا دلم نمیاد صورت تو یکی رو سرخ کنم، من یه جور سرخ هم دارم که اسمشُ میذارم سرخ، حتی میتونم اسمشُ بذارم مخلوط کن، الان که دارم فکر میکنم می بینم واقعا اهمیتی نداره که روی اون چیزی که یه اسمی روشه یه اسم دیگه بذارم، نمیتونه صفت باشه، صد درصد مضافه، مضاف بر این ها این که بطرز هولناکی براش ممکن نیست، تعمد و حواس پرتی نیست، میخوام بگم تعریف نشده تو دنیاش؛ فهمیدن چیزهایی که داره این همه آزارم میده کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 1:46

واسه قدیمی ها اون پدربزرگه ام که یهو لمس شد رو تخت و زل زد به سقف، واسه آدمهای تازه اون پیرمرده ام که عصرها صندلی میذاره دم در، تو کوچه میشینه و میشاشه تو شلوارش کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 1:46

احمق بودن چیز خیلی خوبی ست، بهر حال این که آدم یک چیزی باشد احتمالا از این که مطلقا هیچ چیزی نباشد خیلی بهتر است، در عین حال گرچه احمق بودن می تواند کمی بهتر از هیچ چیزی نبودن باشد، اما ابدا برای چیز خوبی بودن کافی نیست، آدم حتی اگر یک چیز بدِ درست و حسابی هم باشد، به راحتی می تواند از این که هیچ چیزی نباشد خیلی بهتر باشد و خب دوباره مجبورم تاکید کنم که این بهتر بودن چیزها، لزوما معادل خوب بودن چیزها نیست، در واقع خیلی از ما احمق ها هیچ وقت به این نتیجه نمی رسیم که خوب احتمالا این است که آدم فقط کمی احمق تر از چیزی نبودن باشد، در واقع وقتی پای حماقت در میان است، هیچ چیزی نمی تواند بهتر باشد، آدم گاهی نمی فهمد، آدم گاهی ناچار می شود، دقیقا ناچار می شود که خودِ چیزی نبودن باشد کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 1:46

اکلیل کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 7 تاريخ : شنبه 11 دی 1395 ساعت: 3:55

حتی همین هم مهم نیس، تهش هممون می میریم، حس و وجد و غرور و اشتیاق مون هم میمیره باهامون کوریون...
ما را در سایت کوریون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6chorion0 بازدید : 6 تاريخ : شنبه 11 دی 1395 ساعت: 3:55